اگر چه عرض هنر پیش یار بیادبیست

اگر چه عرض هنر پیش یار بی‌ادبیست

زبان خموش ولیکن دهان پر از عربیست

پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسن

بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبیست

در این چمن گل بی خار کس نچید آری

چراغ مصطفوی با شرار بولهبیست

سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد

که کام بخشی او را بهانه بی سببیست

به نیم جو نخرم طاق خانقاه و رباط

مرا که مصطبه ایوان و پای خم طنبیست

جمال دختر رز نور چشم ماست مگر

که در نقاب زجاجی و پرده عنبیست

هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه

کنون که مست خرابم صلاح بی‌ادبیست

بیار می که چو حافظ هزارم استظهار

به گریه سحری و نیاز نیم شبیست...

🌸💗💗🌸🧿

#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

منم که گوشه میخانه خانقاه من استدعای پیر مغان ورد صبحگاه من ...

تبریز ای یگانهِ ، ای شهرِ شهر یارانای آتشِ زمانه در بطنِ روز...

پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتادوان راز که در دل بنهفتم به د...

🍁 بعضی ها شبیه عطر بهار نارنج هستندآنقدر عمیقند که عطر بودنش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط