يعنی همچين اين لبا رو وا ميكرد حرف ميزد كه آدم هِی دلش ميخواس قربون صدقه‌ی اين با ناز حرف زدنش بره، حالِ بد معنی نميداد كه ديگه..
اصن دستِ تو نبود،خندهه خودش ميومد! حالت خوب ميشد، دود ميشد همه غم و غصه‌ها ميرفت ...
لاكردار کارشو بلد بود. دلت ميخواس بشينی روبه روش، تا خودِ صبح اون حرف بزنه و تو نيگاش كنی، هِی حرف بزنه و تو نيگاش كنی! مگه سير ميشه آدم از حرف زدن باهاش!؟ تو بگو يه درصد...
تو نَميری مرگِ من، حرف زدنِ خالی با اونو، به صد عشق و حال با اينو اون نميدم!
حالا تو بيا بگو بنويس امضا كن! نامردم اگه نكنم...

💫« نوازش کن مرا گاهی دلم تنگ است و بیمارم
بگو امشب تو می آیی به جای غم به دیدارم » 💫

#دلنوشته_های_ناب_گل_یاس
#بانوی_احساس
#عاشقانه
#ویسگون
دیدگاه ها (۰)

باران و باد و برف و زمستان بهانه‌اند؛این خانه را نبودنِ تو س...

من شکستم، که نیفتد تَرَکی بر دلِ تونشد آرام دلت؟ باز بگو، می...

مکثی کرد و نوشت: ”ممنون که در دلم ریشه دواندی.”در جواب برایش...

به قدری ساکتم حالا؛ که انگاری؛ درونم حکمِ آتش بس، و حالِ چشم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط