لای دیوان باز شد ، حافظ صدایت کرده بود
این دل دیوانه در دیوان هوایت کرده بود...

لای دیوان باز شد ، « تیر دعا » رفت و نخورد
« اشک »، « راز سر به مهرم » را روایت کرده بود...

یک شب از یک پنجره یک دست ، دستم را گرفت
دست تنهایی که دل را رد پایت کرده بود...

دست من افتاد از پا ، پای من از دست رفت
این همان دستی ست که هر شب دعایت کرده بود...

بغض من سنگین شده ، پس تنگ یک آغوش کو ؟!
کاش روی خاک احساس رضایت کرده بود...

وعده ما یک هزار و سیصد و هشتاد و ... عشق
با همان لحنی که با من آشنایت کرده بود...

می نشینی ، یک نفس مهمان شعرم می کنی
شعر زیبایی که همرنگ خدایت کرده بود...

✴✶ 🎀 𝐸𝓁𝒶𝒽𝑒𝒽 🎀 ✶✴

#عاشقانه
#نامتواری
#گیلان
#رشت
@namotevari67
@namotevari
دیدگاه ها (۲۱)

این منم🥴#موقت

این دیگه واقعا خیلی منه😄#موقت#طنز#گیلان#رشت#نامتواری@namotev...

در طول ِ زندگیم ، هیچ وقت به این اندازه از چیزی مطمعن نبودم....

لب ِ ساحل ، کنار دریا ، یه دختر کوچولوی ناز بود که خیلی توی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط