یعنی میخوام بگم نمردیم از نبودنت

یعنی میخوام بگم نمردیم از نبودنت ...

هنو راه میریم .
هدفون میذاریم تو گوشمون .
مردمو نگاه میکنیم لبخند میزنیم ...

هنوز همون مدلی با بچه ها مهربونیم‌
از آدم بزرگا میترسیم.
سر درنمیارم از دنیا و آدماش.
از سگ و آمپول و پله برقی و ماشین گنده‌ها میترسیم ...

هنوز هستیم ، یه وقتا میرم می‌چرخم تو خیابونا ، اونجاها که با هم رفتیم ...

شما فکر می‌کنی نیستی اما هستی هرجا رو نگا میکنم ، هستی ، مثلا تو اون کافه که میرفتیم همیشه شما نشستی عین قرص خورشید ، پشت اون میز دنجه اون گوشه ...

تو اون رستورانه که خودت یادم دادی ، پشت اون میز کنار پنجره همیشه شما نشستی نگاه میکنی به من ، نگاه میکنی لبخند میزنی ، حرف میزنی بی صدا .‌‌‌..

یعنی درد داره این نبودنِ صدای نرم شما تو این دنیا که همه ی صداهاش زمخته .‌‌‌..

بعد ما از خیابون که رد میشیم نه که محو تماشای شماییم ، حواسمون نی به ماشینا . هی راننده‌ها بوق میزنن ، فحش میدن ، ما انگار نه انگار ...

ما کار دیگه داریم خب ، محویم ، محوِ شما ...

به ما چه که تو دنیا جنگه ؟
دنیا شمایی دیگه . کو جنگ ؟
همش لبخند‌.
همش قشنگی .‌.‌‌.

میخوام بگم شما رفتی اما نرفتی .
نیستی اما هستی .
ندارمت اما دارمت .

صداتون نیس ، دلمون میگیره می‌شینیم به صدای بارون گوش میدیم .
به صدای پیرشدنمون گوش میدیم ...

یه وقتا جماعت ، دردِ تنِ ما رو می‌بینن ، دلشون میسوزه می برن درمونگاهی ، دکتری ، جایی ، نمی دونن درمون نداره درد .
درمون شمایی ...

جاتون خالی چارشب پیشا که بارون بود حیرون و پریشون شدیم ، رفتیم محله ی شما رو طواف کردیم تا دم صبح ، انگار کل بهشتو گشتیم ...

اون وقت یارو عاقله پریروز میگفت نکن این کارا رو ، آبروی خودتو بردی ...
گفتیم زکی ، همینه آبرو ...
دیدگاه ها (۱۶)

تماشا کردن کسی که بی هیچ هراسی از عواقب علاقه ، دیگری را دوس...

دوری فقط فاصله نيست . نه ، گاهی آن كه زانو به زانوی تو نشسته...

گفتم ، این زن شعر عجیبی بود ، حق بده دل ببندم ... گفت بود ...

کجایی جانِ جهان ؟ بیا ...بیا زیر همین باران که فقط در اتاق م...

چندپارتی

جیمین فیک زندگی پارت ۹۱#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط