خسته دل

از زندگی از این همه تکرار خسته‌ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته‌ام

دلگیرِ آسمانم و آزرده‌ی زمین
امشب برای هرچه و هر کار خسته‌ام

دل خسته سوی خانه ، تن خسته می کشم
وایا … کزین حصار دل آزار خسته‌ام

بیزارم از خموشی تقویم روی میز
وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته‌ام

از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود که بی‌شکیبم و بی یار خسته‌ام

با خویش در ستیزم و از دوست در گریز
از حال من مپرس که بسیار خسته‌ام

#محمد_علی_بهمنی
#گاهی_دلم_برای_خودم_تنگ_میشود
دیدگاه ها (۰)

مرگ

زندگی کوتاهه یا .....

سواد عاطفی

عشق

از زندگی از این همه تکرار خسته ام از های و هوی کوچه و بازار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط