برای چشمهای سرخ

برای چشم‌های سرخ
برای گونه‌های زرد
برای آتش سردِ دلخوشی
برای انفجارِ هر لحظه‌ی مین‌های دلتنگی
برای سورِ بی‌وقفه‌ی رنج
کاش خدا آرزویی کند!
کاش خدا بالن آرزویش را روانه‌ی زمین کند
روانه‌ی این سرزمینِ ناآرام
روانه‌ی خانه‌ی تو
روانه‌ی دل‌هامان...

#علی_سلطانی
دیدگاه ها (۲۷)

نشسته بودم کنار پنجره و داشتم محوطه دانشکده رو نگاه میکردم، ...

‏من پذیرفته‌امکه برای آدم‌ های اندک شماریمی‌شود حرف زدبرایشا...

تو زمینه‌ی شعرهایم هستیگرچه هیچکس این را نداند.همه‌ی کلمه‌ها...

Gözəl bir şeir və gözəl səsمهـربونی هزینه ای نـداره👌

از آنسوی دشت های سرد به جستجوی برکت و خرمی آمده بودیم. ما چه...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور ( پارت ۵)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط