خیلی چیزها هست که تو دل نگفتم حرفهایی که قفل شدند پشت س
خیلی چیزها هست که تو دل نگفتم، حرفهایی که قفل شدند پشت سکوتهای سنگینم. ناراحتیهایی که از درونم میسوزند و بیرون نمیریزند، اما بدنم نمیتواند پنهانشان کند.
تپش قلبم بیدلیل بالا میزند، انگار هر ضربه، فریاد بیصدای غمهای ناگفتهست. موهایم آرام آرام میریزد، هر تارش گواهی است بر بغضی که در گلویم گیر کرده. معدهام درد میگیرد، جایی که هر نگرانی و اضطراب، خانهاش را پیدا کرده.
این دردها، فریادهای خاموشیاند که کسی نمیشنود، زخمی است که نه روی پوست، بلکه روی روحم نشسته و روز به روز عمیقتر میشود.
قاصدک
دختر جنوبی 💔
تپش قلبم بیدلیل بالا میزند، انگار هر ضربه، فریاد بیصدای غمهای ناگفتهست. موهایم آرام آرام میریزد، هر تارش گواهی است بر بغضی که در گلویم گیر کرده. معدهام درد میگیرد، جایی که هر نگرانی و اضطراب، خانهاش را پیدا کرده.
این دردها، فریادهای خاموشیاند که کسی نمیشنود، زخمی است که نه روی پوست، بلکه روی روحم نشسته و روز به روز عمیقتر میشود.
قاصدک
دختر جنوبی 💔
- ۲.۲k
- ۱۹ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط