کفرآمیز & خورشید : آخرین دروغه روشن
آه ای خورشید دروغین...
تو که همان رویا ها زندگی و عشق من بودی
من برای دیدار تو
آسمان را بادود معابد سوزاندم
رود ها را به خون رنگین ساختم
و فرشتگان را با دستان خود خفه کردم
راه ها را با جمجمهی کودکان فرش کردم
اما حالا در این آخر راه
در این ژرفای تاریکی
حقیقتی تلخ را میبینم
تو تنها فریبی بودی
که بر گورستان آرزو هایم نور می افشانی
من برای سایه ای جنگیدم
برای خیالی دیوانه شدم
و اکنون تنها ماندم
با دستانی خالی
من برای تو جهان را به قتلگاه تبدیل کردم
اما تو...
تو حتی یک شعاعِ راستین نبودی
خورشید من
اگر واقعی بودی
پس چرا وقتی تمام هستی ام را برایت قربانی کردم حتی یک ذره از تاریکی ام کم نشد؟
چرا در سوزاندن زخم هایم درخشنده تر از تیغ خیانت بودی؟
چرا در تاریک ترین لحظه هایم آفتابت به من نرسید؟
کفرامیز & خورشید : آخرین دروغه روشن
آه ای خورشید دروغین...
تو که همان رویا ها زندگی و عشق من بودی
من برای دیدار تو
آسمان را بادود معابد سوزاندم
رود ها را به خون رنگین ساختم
و فرشتگان را با دستان خود خفه کردم
راه ها را با جمجمهی کودکان فرش کردم
اما حالا در این آخر راه
در این ژرفای تاریکی
حقیقتی تلخ را میبینم
تو تنها فریبی بودی
که بر گورستان آرزو هایم نور می افشانی
من برای سایه ای جنگیدم
برای خیالی دیوانه شدم
و اکنون تنها ماندم
با دستانی خالی
من برای تو جهان را به قتلگاه تبدیل کردم
اما تو...
تو حتی یک شعاعِ راستین نبودی
خورشید من
اگر واقعی بودی
پس چرا وقتی تمام هستی ام را برایت قربانی کردم حتی یک ذره از تاریکی ام کم نشد؟
چرا در سوزاندن زخم هایم درخشنده تر از تیغ خیانت بودی؟
چرا در تاریک ترین لحظه هایم آفتابت به من نرسید؟
کفرامیز & خورشید : آخرین دروغه روشن
- ۱۶.۸k
- ۲۳ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط