سعی کردم برای بهتر شدن سعی کردم قول دادم که دوباره بخند

سعی کردم، برای بهتر شدن سعی کردم. قول دادم که دوباره بخندم، برقصم، خوشحال باشم. قسم خوردم از تاریکی بیام بیرون، از باتلاق نجات بدم خودمو‌. عهد بستم با خودم که عادتای بدمو ترک کنم، موهامو نکشم، پوست دور ناخنامو نَکَنَم، سرمو به دیوار نکوبم، عصبی شدم نفس عمیق بکشم، بغض کردم گریه کنم.
سعی کردم بهترینه خودم باشم. بهترین ورژن خودمو نشون بدم، آهنگای شاد گوش کنم، بیشتر به خودم برسمو توجه کنم، با دوستام رابطه خوبی داشته باشم، کز نکنم گوشه خونه، کتاب بخونم، افکارم رنگی رنگی باشه
ولی نشد. نمیشه. تلاشام بی نتیجس. هیچوقت نشد که بشه. تا ابد قراره همونی باشم که دومیه و همیشه تو اون اتاق تاریکه زندانیه.
دیدگاه ها (۱)

همه حرفات داره تو سرم میپیچه!!

تو برمیگردی ، دقیقا روزی که یاد گرفتم چطور بدون تو زندگی کنم

(:

میخوام کاسه شعر بگم، کاسه شعربراتون سوال شده که چرا همش اپدی...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁵⁴حرفی برای گفتن نداشتم... فقط سکوت کردم. ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط