‏نیاز دارم که اتفاقی بیفتد و
از من بپرسند:
«خب بگو ببینم چه احساسی داری؟»
و من در جواب بگویم:
«سر از پا نمی‌شناسم.»

#دزفول #خوزستان #پل_قدیم_دزفول
دیدگاه ها (۵۲)

.خیالم را بردی به دور دست هاآنجا که موج در دریا ته نشین می‌ش...

.تا حریر موی تو هر صبح شاعر میشوم گاه مستی میکنم در کوچه ظاه...

اشکها کلماتی هستند که به زبان آوردن آنها بسیار سخت است . گری...

عمر کوتاه است و فرصت نگاه کردن از تمام پنجره‌های زندگی را ند...

احتیاج دارم به یک خبر خوببه هدیه ای بی مناسبتبه اتفاقی غیر...

عاشق شدم، کاش ندونهدست دلم رو نخونهاگه بدونه می دونم، دیگه ب...

خب خوشگلای جنیکا یه سوال دارم واقعا چرا مثل قبل حمایتم نمی ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط