- مستی؟
-مست چشم هاتم.
- تهیونگ...
-صدات نمی ذاره خوب نگاهت کنم...چشمهات حواسمو از صدات پرت می کنه...لبهات نمی ذارن قلبم آروم بگیره....
- چه بلایی سر قلب مرده ام آوردی که اینجوری برات میتپه؟
- تهیونگ لطفا....
- دیگه نمی تونم...نمی تونم آدونیا...لبات داره جونمو میگیره...ببخش منو رویای بیداری...
:))))
دیدگاه ها (۰)

آغوشش؟! کدام آغوش؟! کدام شب و کدام افسر؟! آغوشی که دیگر نمی‌...

آری ؛ او، عطرِ تلخ و سینه سوز قهوه، آشیانه ی امن و سرپناهِ ب...

" نه...تو هیچ چاره ای جزشیفتگی نداری، همونطور که منم هیچ چار...

"درسته زندگی چیز عجیبیه یه وقتی به خودت میای و میبینی داری ع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط