من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را🌸
به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را💚
نه دستی داشتم بر سر، نه پایی داشتم در گل🌸
به دست خویش کردم اینچنین بی دست و پا خود را💚

#گل
#کنج‌خیال
دیدگاه ها (۲)

زاهدان را توبه دادیم و حریفان را شرابما در این میخانه با گبر...

من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی🌸یا چه کردم که نگه باز به...

گرچه افتاد ز زلفش گرهی در کارم🌸همچنان چشم گشاد از کرمش می‌دا...

چه بیهوده خودم را توضیح می‌دادم، 🌸وقتی فقط دنبال بهانه برای ...

░⃟‌‌‎‎‌قطره قطره اشکهایم میچکد بر دفترمیاد بادا ... ان نگار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط