همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبالِ پریشانی ام

طاقتِ فرسودگی ام هیچ نیست
در پیِ ویران شدن آنی ام

آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشقِ آن لحظه ی طوفانی ام

دل خوشِ گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام

آمده ام با عطشِ سال ها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام

ماهیِ برگشته زِ دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی ام

خوب ترین حادثه می دانم ات
خوب ترین حادثه می دانی ام؟

حرف بزن ابرِ مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی ام

حرف بزن حرف بزن سال هاست
تشنه ی یک صحبتِ طولانی ام

ها...به کجا می کِشی ام خوبِ من؟
ها...نکشانی به پشیمانی ام!
 
#محمد_علی_بهمنی
#شعر #شعر_زیبا #شعر_ناب #شعر_خاص
#اشعار_زیبا #اشعار_ناب #متن_ناب #متن_زیبا #متن_خاص #متن_ناب
.
.
.
#بخوان_شعر_سخن_ناب
دیدگاه ها (۱۴)

به جز از علی نباشد به جهان گره‌گشایی طلب مدد از او کن چو رس...

ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺭﻭے ﺯﻣﯿﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪﮐﻪ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺧﺪﺍﯾے ﻫﺴﺖﻭ...

اینو یه جا پین کنید، بنویسید که جلوی چشمتون باشه و دقیقا توی...

دزدکی از مارگیری مار بردز ابلهی آن را غنیمت می‌شمردوا رهید آ...

با همه ی بی سر و سامانی امباز به دنبالِ پریشانی امطاقتِ فرسو...

با همه ی بی سر و سامانی امباز به دنبالِ #پریشانی امطاقتِ #فر...

سلام!حال همه ما خوب استملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط