بهضربدارهرقصدماتدرزربازوهات

#به_ضرب_دايره_رقصيدم_ات_در_زير_بازوهات
چقدر امروز مي آيم به رفتار النگوهات

جز اينكه ترسم از شلاق خوردن ريخت در پيش ات
نفهميديم چيزي از سياست بافي موهات

دهانم را پلنگان جوان هر روز مي بويند
كه من ناف تو را بوسيده ام در پيش آهوهات

سرم را زير ساطورت نخواهي زد كه معروف است
پناه آوردن يك كوسه ي زخمي به جاشوهات

تو را من زشت مي كردم ؟ كه بعد از اين همه مدت
مرا برداشتي از پيش رويت مثل ابروهات

ـ ولو با بردگي هايم ـ تو را خوشبخت مي كردم
اگر نصفم نمي كردند با شمشير هندوهات

دلم از هر چه سبز و قرمز و آبي ست مي گيرد
بميرم خوب خواهي شد ، اگر اين بار داروهات...
دیدگاه ها (۳)

#نگاه_می_کنم_از_غم_به_غم_که_بیشتر_استبه خیسی چمدانی که عازم ...

#ای_شب_از_رویا‌ی_تو_رنگین_شدهسینه از عطر تواَم سنگین شدهای ب...

#بیا_با_اندامی_از_آتش_بیا_و_جلوه_ای_از_آذرخش هیهاتمن کجا باز...

#اين_پرنده‌_ی_بی‌_قرار_با_نُت_زنگ_زده_در_گلو_دنباله‌_ی_آوازش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط