ترجمه: درحال حاضر نیازی
نیست با زور بخوایم از
دست شخصیت ها خلاص
بشیم.چون اون شخصیتها
وتو همتون یه نفرین .
واوناقسمتی از درد ورنج توهستن پس بایدبه شخصیت های درونم اشتیاق
و دردم بگم اینکه کی هستم تاقبولش کنن درسته؟ درسته میتونی همونجوری که هستی بکنی خودتو دوست داشته باشی .خوب دکتر الان باید از کجا شروع کنیم؟هوم
قسمت های مختلف آسیب دیده ت رو کنارهم بذاریم؟ پس دکتر اوه اول بگین گفتی در کنار خاطرات بدت
خاطرات خوبی هم داشتی
میخوام بشنوم . خوب مربوط به زمان تصادف و فوت مادرم بود تولدم هم بود .تولدت مبارک دوهیون دوست داشتنی من دوهیون شمعوفوت کن اینو ازخدمتکارگرفتم.خوشگله .بیا دفعه بد بریم آتش بازی های بزرگ و واقعی ببینیم.آره خیلی دلم میخواد برم حتما میام که بریم .فکر کردم مامانم میادباخودش منو از اونجامیبره فهمیدم که همش
یه رویای مسخره س و نا امیدشدم بعد فوت مادرم این شادترین خاطره ام هست.
باعث خوشحالیه که شادبودی.تو خاطره خوبی نموده خوب وقتی تازه
وارد خانواده سونگ جین شده بودم.
#منو_بکش_خلاصم_کن
#قسمت_نوزدهم
دیدگاه ها (۱)

ترجمه : عمارت خیلی گیجکننده بود مادر بزرگم خیلی سختگیر و ترس...

ترجمه :اون چیه؟ برای آروم کردن شخصیتها باید بهشونرشوه بدم یه...

ترجمه :منوترسوندی! خیلیخوردی مگه نه؟ چت شده صدات چادوهیونه و...

ترجمه:گفتم که میام از حالادلت برام تنگ شده؟ یه باردیگه بگو چ...

My angel (part4) ~ قربان ماشین اماده است _ باشه … دختر از پل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط