جانگ اوک چرا این بشر اینقدر منو کیوت صدا زد وای این حسچی

جانگ اوک :چرا این بشر اینقدر منو کیوت صدا زد وای این حسچیه توی قلبم که داره میجوشه . وای دارم میمیرم .
ات:هوی چته تورو خدا بیا منو ازاد کن من برم .
جانگ اوک:خفه شو .
ات:چ چی
جانگ اوک :هرچی بیشتر باهام هرف میزنی دارم بیشتر ذوق میکنم چراااااااااااااااا؟(چرا رو با داد گفت)،
ویو ات:اون لحظه ای که قرمز شد 😳مثل جیمین وقتی قبول کردم دوست دخترش بشم بود.یا حضرت عباس نکنه نکنه،نکنه،عاشقمممممم شدهههه.😱😭.
جانگ اوک:درسته این عشقه .از الان به بعد تو همسر منی فهمیدی.
ات:گوه زیادی نخور اشغال کثافت من زن تو نمیشم(چرا نمیشی چرا نمیشی😂من زن رحمت نمیشم)
یهو.

کم میزارم درست وای میزارمم خدارو شکر کند.
دیدگاه ها (۹)

ویو ات:وای فکر میکردم اگر بگم از اشنا های دور جیمینم ولم میک...

دیدم که یه مرده پیر امد نزدیکم .جانگ اوک :خوب خوب چه خبرا .ا...

رفتم جلو دیدم کسی نیست و روی دیوار با خون نوشته دختر منو میک...

پارت ۷

رمان j_k

(رمان جیمین )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط