زیر باران رفتم

زیر باران رفتم
دلم از پاکی باران لرزید
و نگاهم را شست
و صدایم را برد
و چه زیباست هم آغوش شدن با اشکی
که ز چشمان جهان می ریزد
کاش باران بودم
که دلی می شستم......
دیدگاه ها (۱)

گفتی بیا،گفتم کجا؟ گفتی میان جان ماگفتی مرو.گفتم چرا؟ گفتی ک...

زندگی خواهم کردنه در انبوه تصاویر و تعابیر سیاهزندگی خواهم ک...

بعد از تو هر روز ...تنها قدم زدم ...و هربار پیش از آنکه ...ب...

دست من نیست گر از باغِ دلتخوشه ی عشق تو را میچینمیا اگر زود ...

بمان در سینه ام ز آنجا که هم جانی و جانانینفس میگیرم از بویت...

پارت چهلماز زبان دایون=ماشین جلوی تالار ایستاد نورهای سفید و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط