دنبال مقصر می گردی برای رفتن های بی دلیلت برای داستان ها

دنبال مقصر می گردی برای رفتن های بی دلیلت، برای داستان های بی سر انجامت، دلتنگی های بی موقع ات و حتی همین که دیگر آهی در بساط نداری. به سر سبزی گره نخورده ام که مدام برایم از گل و شکوفه دم بزنی. با آفتاب دست رفاقت نداده ام تا کسی را بسوزانم. من فقط به زمستانی نا خواسته تبعید شده ام تا عاشقانه هایم را به تو امانت بدهم تا شب سرد آخر دی ماه را با عطر چای داغ، دل پذیر کنم. فقط برای یک بار بارانی ات را نپوش و چترت را بر ندار. از پشت شیشه های بخار گرفته نگاهم نکن. دست تکان بده. بگو خدانگهدار. پاسخت را می دهم حتی اگر برای ماندن فرصتی نداشته باشی.

متن خوانی خانم مهسا ملک مرزبان
رادیو هفت
دیدگاه ها (۱)

دلا حکایت خاکستر و شراره مپرسبه باد رفته کجا و چو برق جسته ک...

ماشین شهرداری هر شب رأس ساعت معلوم از روی خواب هایم رد می شو...

شب های زمستانی ات بلند همراه همیشگی تنهایی هایم. برایت نگفته...

#درخواستی #تکپارتیوقتی......... برای بار n ام لب هاتو گذاشتی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط