چه لذتی است که یک صبح سرد پاییزی

چه لذتی است که یک صبح سرد پاییزی
کنار پنجره باشم در انتظار خودم

اگرچه این همه سخت است نازنین بپذیر
دلم به کار تو باشد سرم بکار خودم

👤 احسان افشاری
دیدگاه ها (۳)

با من ‌که به چشم تو گرفتارم و محتاجحرفی بزن ای قلب مرا برده ...

بچه ها معرکستتتتت حتما گوش بدین😍

تلخ است روزگار، مگر با بهانه‌ایپیدا کنیمدلخوشیِ کودکانه‌ای ....

مردم از ماتم من شاد و من از غم خشنودشادمانم کن واندوه مکرر ب...

صبح است و شهر ،زیرِ بارانِ نم‌نمِ پاییزی، بویِ دلتنگی می‌دهد...

تو چه کسی هستی؟ عزیزدلم را کجا برده‌ای؟ تو نمیتوانی کسی باشی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط