بهار
بهار...
من از تو
هیچ نمیخواهم
من روی پیراهنش
شکوفه دیده ام
پشت پلک هایش دریا
آغوشش،
بوی تو را میدهد.
ازدستانش سبزه می روید
زنده میکند ،
دلم را...
هوایم را..
نفس هایم را...
بهار...
من از تو هیچ نمیخواهم
من در چشمهایش
ماهی میبینم
روی لب هایش،
سیب سرخ.
بهار
مرا تحویل نکن
من به جز او،
از تو
هیچ نمیخواهم.
من از تو
هیچ نمیخواهم
من روی پیراهنش
شکوفه دیده ام
پشت پلک هایش دریا
آغوشش،
بوی تو را میدهد.
ازدستانش سبزه می روید
زنده میکند ،
دلم را...
هوایم را..
نفس هایم را...
بهار...
من از تو هیچ نمیخواهم
من در چشمهایش
ماهی میبینم
روی لب هایش،
سیب سرخ.
بهار
مرا تحویل نکن
من به جز او،
از تو
هیچ نمیخواهم.
- ۱.۳k
- ۰۱ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط