اربابان من

اربابان من

میا به خودش اومد و با دستش به شونه نامجون زد تا ولش کنه
به محض اینکه نامجون ولش کرد به سرعت از رو پای نامجون بلند شد و تعظیم کرد و سریع از اتاق رفت بیرون
و این کارش باعث خنده نامجون شد
اما یهو خندش خشک شد
اینکه این پسر تا حالا نخندیده و حال این دختر باعث خندش شده عجیب بود
با صدای در به خودش اومد و اجازه ورود داد
کوک: هیونگ این خدمتکاره چی میگفت؟
نامجون :هیچی داشتم درمورد مهمونی بهش میگفتم ، بیاید تو
پسرا اومدن تو و روی مبل کنار نامجون نشستن
جیمین: اما خوشگل بودا(شیطنت)
نامجون عصبی شد دلیل این خشم رو نمیدونست اما اونا اجازه این کار رو نداشتن
نامجون :جیمین اجازه انجام دادن هیچ کاری نداری ، فهمیدی اون مال خودمه(بم)
جین:آره از د6ی3کت معلومه
نامجون بهش نگاه کرد برجش بلند شده بود
دیدگاه ها (۳)

اربابان من نامجون اون شب با حموم آب سرد و هزار تا کار دیگه ب...

خوشگلام رفتم واکسن زدم 🤣نمیتونم پارت بزارم ببخشید

اربابان من میا:ارباب چ..چیکار میکنین نامجون:هیچ‌کار(بیخیال)ن...

اربابان من میا ویو جلوی در وایساده بودم اما میترسیدم برم تو ...

﴿ برده ﴾۱۴. part مادرم نباید انقدر زود از پیشم میرفت تون حق ...

جیمین فیک زندگی پارت ۵۸#

اینکه ووگ ژاپن از تهیونگ برای کاور دیجیتال خودش دعوت کرد تا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط