کابوس تلخ

کابوس تلخ


p:2🍓


یه لباس ور داشتم رفتم حموم بعد اومدم پوشیدمش و یه عطر شیرین که بوی توت فرنگی میداد زدم و رفتم روی بالکن چون کوک گفته بود بیام بالکن


کوک رفتم حموم و لباسمو پوشیدمو اومدم بیرون و عژر تلخم رو زدم و رفتم بالکن بچه ها تقریبا اونجا بودن

ته: خب من حوصلم سر رفته میاید بریم فیلم ببنیم

شوگا: چه ژانری

کوک: ترسناک

اعضا به جز ا.ت: باشه

ا.ت ویو

رفتیم پایین یونگی فیلمو پلی کرد وسطاش خیلی داشت اذیتم میکرد که یهو یکی پرید رو صفحه منم از ترس پریدم بغل کوک

کوکویو

داشتیم فیلم میدیدیم که یهو ا.ت پرید بغلم اون لحظه احساس کردم توی بهشتم پس محکم تر بغلش کردم


ا.ت ویو

پایان فیلم شده بود برگشتم همه خابیده بودن پتو کشیدم روشون و خودم رفتم بالا خابیدم


ا.ت ویو

صبح با نور خورشید بیدار شدم از خاب نازنینم

رفتم پایین همه خابیده بودن لبخندی زدم رفتم صبونه براشون اماده کردم رولت تخم مرغ و نوتلا گذاشتم رو میز رفتم بیدارشون کردم خودم غذامو تو اتاق خوردم اومدم پایین همه رفته بودن رو میز نامه بود نوشته بود ما رفتیم خرید برام تعجب بود پس زنگ زدم به سولی ( دوست صمیمشه) بریم بار رفتیم بار کوک و یه دختری دهن تو دهن همدیگه بودن بغضم گرفت یعنی تمام این مدت این عشق خیالاتی بوده بهم خیانت کرده...
دیدگاه ها (۷)

کابوس تلخ p:3🍓رفتم خونه دراز کشیدم بغضم ترکید تا ظهر گریه کر...

اولی لباس کوک برای مهمونی 🥺دومی لباس ا.ت برای مهمونی🥺

ادیت خودمه کپی با اجازه حیح 😊🔪

خاک عالم رباتم فعاله به جهنم برای خودت تموم میشه 🔪🔪

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط