تو ملک بودی و فردوس دلم جایت بود

تو مَلَک بودی و فردوسِ دلم جایت بود
سیبِ مغرورِ دلم خاکِ کفِ پایت بود

قلبِ من برده‌یِ فرعونِ دوچشمانت شد
نبضِ من شرطیِ آهنگِ قدم‌هایت بود
دیدگاه ها (۱)

بوسه ای ازلب تو،قیمت جان استمرا مسجد چشم تو،بنیان جهان است،م...

هیچ انــــــــتظاری از کــــــسی ندارم!و این نــــــشان دهـ...

تنهاییت را بچسب!بی خیال آدمها!وابستگی فقط درد دارد.

سکوت بلند ترین تفسیر خواستن است پس بهش احترام بزار...

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

چند ده سال بعد شده. تنها در ساحل خلوت نوشهر قدم می زنی. با خ...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط