و هر شب

و هر شب
چون به گردش منظم
روز و شب می اندیشم
دلم آرام میگیرد
که خدایی مقتدری دارم
که بفکر رزق و ‌
هم آرامش من است
آنگاه در حرم امن او
آرام می خوابم


شب بخیر
دیدگاه ها (۱)

میگوید " جانم "و منِ دستپاچه یادم میرود که چرا صدایش زده بود...

خدایا در این شبتو را به مهربانیت قسمدل های گرفته را شاددست ه...

یاد دارمان خاطره خوشدر حال گذر از کوچهتو به من خندیدیمن درآن...

ویو ا /تکه یهو دستش رو گذاشت روی رون پام و فشار داد و گفت بی...

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط