part

part 246
سوزومه: راستی ما دیروز اسباب کشی کردیم
جسیکا: واقعا کجا
جنیور: جنگل
ری: شوخی بامزه ای بود
لیلی: خب خونه جدیدتون کجاست
جنیور: وسط جنگل
لیلی: الان واقعا جدیی؟
سوزومه: خونمون وسط جنگل خونه کوچیک و دنجیه کنار رودخونه هم هست
جسیکا: وااااو ری منم دلم میخواد
ری: نگران نباش بیبی هر شب اونجاییم
سوزومه: ببخشید مستر تخت و اتاق اضافه ای نداریم
لیلی: پس روزا اونجا پلاسیم
جنیور: پس بریم برای دیدنش
سوزومه: راست میگه بریم
جسیکا: ری بریم
لیلی: ری منم با خودت ببر ماشینمو نیاوردم
ری: بریم
راه افتادیم بریم که
رابرت: سوزومه
برگشتم اومد سمتمون عصبانیت ری و جنیور رو واضح حس میکردم جنیور خواست بره سمتش که که مانعش شدمو با چشمام بهش اشاره کردم که بسپورع بهم و رفتم جلو
رابرت: سوزومه واقعا خودتی واقعا حالت خوبه
سوزومه: خیلیم حالم برات مهمه
لیلی: کیش مات مستر داونی
رابرت: همیشه فک میکردم یجایی دیدمت
لیلی: امیدوارم برات درس عبرت شده باشه مستر
رابرت: سوزی من میخوام دوباره برگردیم من دیگه کارای گذشتمو تکرار نمیکنم
جنیور: تو چطـ....
دوباره مانعش شدم
سوزومه: جنیور لطفا
رابرت: به حرفام فک کن سوزی من واقعا دوست دارم
سوزومه: ببخشید دیر رسیدی ایستگاه اتوبوس رفته الان من عاشق شوهرم و بچمم
رابرت: بچه؟
سوزومه: سه سال از ازدواجمون میگذره وقتشه بچه دار بشیم
رابرت: دروغه فقط میخوای با یه دلیلی ردم کنی اون تا چند ماه پیش نبود الان شده شوهر چند سالت
سوزومه: اوم راست میگی یه مدت بخواطر دلایلی که بهت مربوط نیست از نم دور بودم دلم میخواست یکم حالو هوام عوض شه که تو برام میزبان شدی تو هیچ وقت اندازه پشه هم برام ارزش نداشتی که الان بخوام برای رد کردنت دلیل بیارم مستر
جنیور: بریم؟
سوزومه: بریم ددی
از اونجا دور شدیم
لیلی: براوو پهلون
سوزومه: ممنون الان خودکار ندارم امضا بدم
لیلی: ایش پروعه از خود راضی
ری: بیا سوار شو بریم
لیلی: اومدم
ــــــــ فردا
دیدگاه ها (۱)

part 247ویو جنیور از خواب بیدار شدم سوزومه هنوز خواب بود نگا...

جنیور: بزار بیام تو مطمئنم سودش اونقدر هست که نخوای دست رد ب...

part 245هست و با برسی های ماهم این امضا کپی نیست حتی ینفر از...

part 244کوبیدخواهش میکنمجنیور نگاهش تغیر کرد با نفسای عمیق خ...

من و ملاقات با BTSpart «1۰»فردا صبح که چشمامو باز کردم دیدم ...

دختر جهنمی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط