گزیدهنآمههآیشاملووآیدا

#گزیده_نآمه‌هآی_شاملو_وآیدا !💞
صدای تو ...
هنگامی که این مژده را به من می‌ دادی، صدای باز شدن دروازه‌‌های رویای همه‌ی عمرم بود: رویای پر از رنگین کمان عشقی که من خودم را در آن «پیدا کنم»؛ زیرا من هنوز خودم نیستم، هنوز خودم نشده‌ ام. آن‌چه تا به امروز شده‌ ام، تنها و تنها طرحی کلی است از آن چه می‌ توانم باشم.
از آن‌ چه «باید بشوم» و این حرف را می‌ دانم که تو به خود خواهی گوینده‌‌اش تعبیر نخواهی کرد: من در روح خودم به رسالتی از برای خودم اطمینان دارم و تو در عمق روح خودت، به همان نسبت، به هدفی قائلی … به همین دلیل است که من بارها به تو گفته‌ ام که زندگی ما چیزی به جز زندگی دیگران است.
ما برای مذهب بزرگی کار می‌ کنیم، ماورای مسیحیت و اسلام و بودیسم و بت پرستی و عشق ما به یکدیگر، نیرویی است که ما را برای رسیدن به این هدف زنده نگه می‌ دارد …
معذلک هرگز از یاد مبر که اگر تو نباشی، هیچ چیز برای من وجود نخواهد داشت: نه رسالت نه هدف نه زندگی! من این‌ها همه را تازه برای خاطر تو می‌ خواهم: برای خاطر عشق تو سر بلندیت. تو شمشیر سحرآمیزی هستی که من به اتکای تو قلعه‌‌ها را می‌ گشایم و جهان را فتح می‌ کنم.» #شاملو... #میم#_sdy
دیدگاه ها (۲۳۵)

#گزیده_نآمه‌هآی_شاملو_وآیدا !💞 دست‌های تو... در دست من است. ...

مآ مَرگ‌رازیسته‌ایم..💜 دردا که‌مرگ...نه مردن شمعو نه باز مان...

ضعیف شده بود. از نظر جسمی هیچ مشکلی نداشت ولی با روح و روان ...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

براتون رمان چند پارتی بزارم؟

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط