فیک جدیدمونننمنشی جدید
فیک جدیدموننن🤭منشی جدید
پارت 1
کنار پنجره نشسته بود و به قطره های بارون روی پنجره نگاه میکرد
پاییز بارونِ خودشو مهمون سئول کرده بود
فردا اولین روز کاریش بود
سنی برای کار کردن توی شرکت به اون بزرگی نداشت اون فقط 18 سالش بود
از سکوی پنجره بلند شد قهوه اش رو برداشت و شمت تراس رفت در و باز کرد و روی صندلی نشست و قهوه اش رو روی میز کوچیک گذاشت پتو رو دور خودش پیچید و به بخار قهوه نگاه کرد
تکیه اش رو از صندلی گرفت و قهوه شا رو برداشت و کمی ازش خورد
گرماسی که به بدنش نفوذ کرد در تضاد با سرمای بیرون از بدنش بود
ویو جونگکوک:
صبح با صدای الارم از خواب پاشدم امروز اولین روز کاریم بود
الارمو خاموش کردم و به سمت حموم رفتم دوش چند مینی گرفتم و اومدم بیرون موهامو خشک کزدم و حالت دادم یه کت و شلوار اسپرت که کتش تا روی کمرم بود و شلوارش یکم پف داشت و یه پوتین بلند تا ساق پام پوشیدم عطر زدم و رفتم بیرون از اتاق، مامانمو تو اشپزخونه دیدم پنکیک درست کرده بود و روی میز چیده بود یکم از پنکیک خوردم
علامت جونگکوک+
مامان جونگکوک م. ک
+اوما من رفتم
م. ک: خدافط پسرم
از در خونه رفتم بیرون هوا خوب بود برای همین ترجیح دادم قدم بزنم تا برسم شرکت
ایرپادمو گذاشتم داخل گوشم و از سوپری یه بسته سیگار گرفتم و یدونه در اوردم و گذاشتم گوشه لبم با فندکم روشنش کردم و بهش پک زدم
اوه خودمو معرفی نکردم
من جئون جونگکوکم دومین بچه ی خانواده ی جئون پدرم یکی از سرمایه گذار های یه شرکته و سطح مالیمون هم خوبه
گوشمیو در اوردم و به لوکیشن نگاه کردم شرکت (....)
سرمو بالا اوردم و به روبروم نگاه کردم یه شرکت 10 طبقه ای
رفتم داخل سوار اسانسور شدم و طبقه 4 رو زدم در تا خواشت بسته بشه یه پسر دستشو گذاشت وسط در وارد شد
سرمو به نشونه سلام خم کردم که گفت
علامت یری*
*اینجا ندیده بودمت......جدیدی؟
+اوه بله
*کدوم بخش؟
+منشی جدید رئیس کُلَم
*اوه شت.....اون تهیونگِ عوضی
دستشو گذاشت روی چونه ام و سرمو بالا اورد
*به نظر میاد بدن خوبی داشته باشی... چند سالته؟
دستشو محکم گرفتم و پیچوندم
+حق نداری در مورد بدن من صحبت کنی(عصبی ولی با تن صدای اروم)
*فک کردی کی هستی بچه سوسول من 20 درصد سهام این شرکت رو دارم اسکل
+به من ربطی نداره هرکی میخوای باشی باش حق نداری د. موزد بدنم اینطوری صحبت کنی
در اسانسور باز شد و و رسید به طبقه چهارم پیاده شدم و رفتم سمت جایگاه منشی جزوه برنامه این هفته رو برداشتم و رفتم سمت دفتر رئیس کل
ادامه دارد....
پارت 1
کنار پنجره نشسته بود و به قطره های بارون روی پنجره نگاه میکرد
پاییز بارونِ خودشو مهمون سئول کرده بود
فردا اولین روز کاریش بود
سنی برای کار کردن توی شرکت به اون بزرگی نداشت اون فقط 18 سالش بود
از سکوی پنجره بلند شد قهوه اش رو برداشت و شمت تراس رفت در و باز کرد و روی صندلی نشست و قهوه اش رو روی میز کوچیک گذاشت پتو رو دور خودش پیچید و به بخار قهوه نگاه کرد
تکیه اش رو از صندلی گرفت و قهوه شا رو برداشت و کمی ازش خورد
گرماسی که به بدنش نفوذ کرد در تضاد با سرمای بیرون از بدنش بود
ویو جونگکوک:
صبح با صدای الارم از خواب پاشدم امروز اولین روز کاریم بود
الارمو خاموش کردم و به سمت حموم رفتم دوش چند مینی گرفتم و اومدم بیرون موهامو خشک کزدم و حالت دادم یه کت و شلوار اسپرت که کتش تا روی کمرم بود و شلوارش یکم پف داشت و یه پوتین بلند تا ساق پام پوشیدم عطر زدم و رفتم بیرون از اتاق، مامانمو تو اشپزخونه دیدم پنکیک درست کرده بود و روی میز چیده بود یکم از پنکیک خوردم
علامت جونگکوک+
مامان جونگکوک م. ک
+اوما من رفتم
م. ک: خدافط پسرم
از در خونه رفتم بیرون هوا خوب بود برای همین ترجیح دادم قدم بزنم تا برسم شرکت
ایرپادمو گذاشتم داخل گوشم و از سوپری یه بسته سیگار گرفتم و یدونه در اوردم و گذاشتم گوشه لبم با فندکم روشنش کردم و بهش پک زدم
اوه خودمو معرفی نکردم
من جئون جونگکوکم دومین بچه ی خانواده ی جئون پدرم یکی از سرمایه گذار های یه شرکته و سطح مالیمون هم خوبه
گوشمیو در اوردم و به لوکیشن نگاه کردم شرکت (....)
سرمو بالا اوردم و به روبروم نگاه کردم یه شرکت 10 طبقه ای
رفتم داخل سوار اسانسور شدم و طبقه 4 رو زدم در تا خواشت بسته بشه یه پسر دستشو گذاشت وسط در وارد شد
سرمو به نشونه سلام خم کردم که گفت
علامت یری*
*اینجا ندیده بودمت......جدیدی؟
+اوه بله
*کدوم بخش؟
+منشی جدید رئیس کُلَم
*اوه شت.....اون تهیونگِ عوضی
دستشو گذاشت روی چونه ام و سرمو بالا اورد
*به نظر میاد بدن خوبی داشته باشی... چند سالته؟
دستشو محکم گرفتم و پیچوندم
+حق نداری در مورد بدن من صحبت کنی(عصبی ولی با تن صدای اروم)
*فک کردی کی هستی بچه سوسول من 20 درصد سهام این شرکت رو دارم اسکل
+به من ربطی نداره هرکی میخوای باشی باش حق نداری د. موزد بدنم اینطوری صحبت کنی
در اسانسور باز شد و و رسید به طبقه چهارم پیاده شدم و رفتم سمت جایگاه منشی جزوه برنامه این هفته رو برداشتم و رفتم سمت دفتر رئیس کل
ادامه دارد....
- ۵.۵k
- ۲۱ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط