هرچیمنبگمه پارت
#هرچی_من_بگمه #پارت7
از زبون #سیلدا
صبح پاشدم برم اون دوتا کله گچیم بیدار کنم
رفتم داخل اتاقشون
اگه عین من زرنگ باشی همیشه یه اتاق تنها داری
هرچند این وجدانم تا صبح ناله کرد نزاشت بمیرم ولی خب بازم خوب بود
تا در اتاقو باز کردم یه بالشت اومد تو سرمو جان به جانان افرین تقدیدم کردم
من:به حق شرت ........ نه وایسا زشته ما الان منیجرشونیم بعد شورتشونو قسم میخوریم .......عررررررر حواسم نبود ما منیجریم ...... نه همه چی غیر عادیه
خلاصه اینقد با خودم حرف زدم دهنم کف کرد پاشدم رفتم تو اتاق که دیدم سهون و لوهان همو بغل کردن و خوابن
من:یااااا مبینا و رویا تغیر جنسیت دادن ، پس اون بالشته از کجا اومد
برگشتم دبدم اصن بالشتی درکار نبود
من:خاک تو سرم شد رفت
رفتم بالا سرش و زدم به شونه ی سهون
سهون:هوم
من:یه معرفیه کوچیک
سهون:اها شیو لوهان
بعد زدم رو شونه ی لوهان
لوهان:هیچی نگو اوه سهونم
من:اخی چقد شما عاشقین ولی نمیشه دیگه
پایین تخت وایستادمو حالت سرود ملی دست راست روی سینه و زدم زیر جیغ
لوهان از ترس اونم دست راستشو گذاشته بود روی سینش سهونم پخش زمین بودو گره خورده بود به هم و نمیتونست بلند شه
من:واقعا برا دهه نودیا متاسفم
(وجی:ایکیو اون تو ایرانه که دهه نودین
من:خری دیگه سهون مال 94 چهاره
وجی:بابا تو دیگه کی هستی )
بعد رفت گور خر
بعد اون دوتا مرغ عشقو تنها گذاشتمو رفتم پایین که دیدم کسی نیست
به احتمال 80 درصد ادم فضاییا حمله کردن
بعد سهون و لوهان اومدن پایین
من:باز شدی
سهون:مگه بسته بودم
من:جرئیات مهم نیست ، بقیه کوشن
لوهان:مثلا تو منیجریا
من:خب از اونجایی که منیجرم بشینین
بعد رفتم در اتاق تمرینی باز بود منم کنار دری خپنه که میخورد به حیاط دیدم کریس خیس خیس داره سر میخوره میاد طرف
کریس:سیلداااا
من:کریسسسسس
سیلدا:سیلدااااا
من:دراااز
همینجور سر میخورد دیدم اگه اونجا بمونم جونم تو خطر در خونه رو باز کردم اونم مستقیم رفت بیرون و منم درو بستم بعد رویا و مبینا اومدن
رویا:دراز کو
من:به امید خدا قراره نیم متر بکوبه بره پایین
مبینا:خب شما دوتا بدوئین نوبت شماست
بعد رفت تو اتاق تمرین منم رفتم که دیدم کریس داره از اونسر خونه لنگون لنگون و با خشم میاد از ترس پریدم تو استخر
کریس:چرا پرو باز کردی
رویا:اخه اون توی درازه چحوری میگرفت
منم رویا رو دیدمو سرمو تکون دادم
بعد بکهیون جیغ کشید
بکهیون:نبین منو لختم
مبینا:ما با کیا اومذین سیزده بدر 🤦🏻♀
نظرات لطفا
از زبون #سیلدا
صبح پاشدم برم اون دوتا کله گچیم بیدار کنم
رفتم داخل اتاقشون
اگه عین من زرنگ باشی همیشه یه اتاق تنها داری
هرچند این وجدانم تا صبح ناله کرد نزاشت بمیرم ولی خب بازم خوب بود
تا در اتاقو باز کردم یه بالشت اومد تو سرمو جان به جانان افرین تقدیدم کردم
من:به حق شرت ........ نه وایسا زشته ما الان منیجرشونیم بعد شورتشونو قسم میخوریم .......عررررررر حواسم نبود ما منیجریم ...... نه همه چی غیر عادیه
خلاصه اینقد با خودم حرف زدم دهنم کف کرد پاشدم رفتم تو اتاق که دیدم سهون و لوهان همو بغل کردن و خوابن
من:یااااا مبینا و رویا تغیر جنسیت دادن ، پس اون بالشته از کجا اومد
برگشتم دبدم اصن بالشتی درکار نبود
من:خاک تو سرم شد رفت
رفتم بالا سرش و زدم به شونه ی سهون
سهون:هوم
من:یه معرفیه کوچیک
سهون:اها شیو لوهان
بعد زدم رو شونه ی لوهان
لوهان:هیچی نگو اوه سهونم
من:اخی چقد شما عاشقین ولی نمیشه دیگه
پایین تخت وایستادمو حالت سرود ملی دست راست روی سینه و زدم زیر جیغ
لوهان از ترس اونم دست راستشو گذاشته بود روی سینش سهونم پخش زمین بودو گره خورده بود به هم و نمیتونست بلند شه
من:واقعا برا دهه نودیا متاسفم
(وجی:ایکیو اون تو ایرانه که دهه نودین
من:خری دیگه سهون مال 94 چهاره
وجی:بابا تو دیگه کی هستی )
بعد رفت گور خر
بعد اون دوتا مرغ عشقو تنها گذاشتمو رفتم پایین که دیدم کسی نیست
به احتمال 80 درصد ادم فضاییا حمله کردن
بعد سهون و لوهان اومدن پایین
من:باز شدی
سهون:مگه بسته بودم
من:جرئیات مهم نیست ، بقیه کوشن
لوهان:مثلا تو منیجریا
من:خب از اونجایی که منیجرم بشینین
بعد رفتم در اتاق تمرینی باز بود منم کنار دری خپنه که میخورد به حیاط دیدم کریس خیس خیس داره سر میخوره میاد طرف
کریس:سیلداااا
من:کریسسسسس
سیلدا:سیلدااااا
من:دراااز
همینجور سر میخورد دیدم اگه اونجا بمونم جونم تو خطر در خونه رو باز کردم اونم مستقیم رفت بیرون و منم درو بستم بعد رویا و مبینا اومدن
رویا:دراز کو
من:به امید خدا قراره نیم متر بکوبه بره پایین
مبینا:خب شما دوتا بدوئین نوبت شماست
بعد رفت تو اتاق تمرین منم رفتم که دیدم کریس داره از اونسر خونه لنگون لنگون و با خشم میاد از ترس پریدم تو استخر
کریس:چرا پرو باز کردی
رویا:اخه اون توی درازه چحوری میگرفت
منم رویا رو دیدمو سرمو تکون دادم
بعد بکهیون جیغ کشید
بکهیون:نبین منو لختم
مبینا:ما با کیا اومذین سیزده بدر 🤦🏻♀
نظرات لطفا
- ۹.۵k
- ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط