چه بهاریست که آفت زده فروردینش

‌چه #بهاری‌ست که آفت زده فروردینش
و لجن می‌چکد از چارقد چرکینش
 
چه بهاری‌ست که می‌آید و زهرابه‌ی مرگ
دم به دم می چکد از داس شقایق چینش
 
چه بهاری‌ست که جای گل و آواز و درخت
خرمنی خرملخ انداخته در خورجینش
 
چه بهاری‌ست که در دایره‌ای از کف و خون
چون گلی یخ زده پر ریخته بلدرچینش
 
داد از این کرگدن وحشی صحرا پیما
یاد پاییز به خیر و کهر نوزینش
 
ما که چون زاغچه‌ها سرخوش و خندان بودیم
با زمستان و درختان بلور آجینش
 
دست دهقان گنه کار، تبر باران باد!
تا دگر بار اجابت نشود آمینش...

سعید_بیابانکی
دیدگاه ها (۳)

گفته.بودے ڪہ نفس ڪنج قفس ممنوع استزندگے‌بنده.عشق است وهوس مم...

چشم هایت همه جا راز تو را جار زدندخبر از عشق نوشتند و به دیو...

#نسل سوختهچه زود دیر می شود...در باز شد ، برپا !... بر جا !د...

تلخ است روزگار مصلحت بجای آرمان !آزادی بجای زندان!عکس سلفی ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط