دلم یک اتفاق تازه می خواهد

دلم یک اتفاق تازه می خواهد ...
مثلا تو فرسنگ ها راه را بکوبی...
و بیایی و دستم را بگیری ...
تا ساعت ها همراه پاییز ...
در کوچه های خاطره قدم بزنیم....!


➰راضیه_پورکاظمی
دیدگاه ها (۱)

قاصدک به او بگوجای خالی اش این روزها خیلی به چشم می آید #بهر...

همان روز‌های اولباید روی ماهت را می‌‌بوسیدم#خداحافظی می‌‌کرد...

ترجيح مي دهم...تمام آشوب های دلم را ...كنار گوشَت نجوا كنم.....

غمگینم ...مثل همه ی زن هایی ؛که دوست داشتند...در این لحظه .....

°•°•°دلم کمی خدا می خواهد ... کمی سکوت کمی آخرت کمی آغوش آسم...

همیشه که پاییز فصل عاشق شدن،قدم زدن،و شعر خواندن نیست.گاهی ه...

رها🍂 من می توانم در چشمانت خیره شوم و بدون به زبان آوردن کلم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط