پارت چهاردهم

پارت چهاردهم

ات ویو
جیمین هنوز نیومده نگرانشم نکنه ی چیزی شده باشه ک یهو ی صدای خیلی بلند شنیدم و همه بیدار شدیم و هجوم بردیم ت حیاط
واییییی جیمین کجاست
همه داشتن صداش میزدن ولی جواب ما فقط سکوت بود
رفتم داخل استخرو نگا کردم و.......
با جسم بی جونش رو به رو شدم
سریع پریدم ت استخر و رفتم سمتش
اخه چ جوری ب ذهنم نرسید ممکنه اینجا باشی
چ جوری تونستم بزارم با اون عصبانیت اینجا تنها بمونی همش تخسیر منه
دستشو گرفتم و بردمش بیرون اب
همه اومدن سمتمون
جیمینو بردیم بیمارستان
اه لعنتی دستم ی باند گرفتم و دورشو بستو
واییی یادم نبود بازو ی جیمینم زخمیه
سریع رفتم باندو باز کردم خدا رو شکر عفونت نکرده اون پرستار اسکل نیومد اینو باز کنه
یکم بتادین ریختم رو باند و گذاشتمش رو خراش البته نمی شه گفت خراش
واییی چقدر خستم رفتم رو کاناپه ی اون ور لم دادم و خوابیدم

جیمین ویو
چشامو باز کردم
ی سقف سفید دیدم مگه نباید الان اسمونو می دیدم وای ن باید باید برم ت اتاق بخوابم ن اینجا خواستم پاشم ک درد بدنم نزاشت
سرمو برگردوندم و دیدم بهم سرم وصله چ خبره؟!
اتو دیدم
خواب بود
داشت بیدار می شد
بیدار ک شد اومد سمتم
+خوبی؟ چرا پریدی ت استخر
اها پس من پریدم ت استخر
-خودمم نمیدونم دونم کنار استخر خوابم برد و بعد دیدم اینجام
+عاها

ات ویو
برگشتیم هتل سریع رفتم دوربینا رو چک کردم انگار ی دختره وایسا این هیاما نی؟؟؟؟
از کوک شنیدم هیاما دوست دختر قبلی جیمین بوده و الان ت ی کلاسیم ازش شنیدم هیاما هر*زس برا همین جیمین نمی خوادش
چقدر عجیب
وایسا اصلنم عجیب نی مثل منو چان دیگه