مافیای من

#مافیای من
P.97

تهیون:مرتیکه آشغال حقته بسوزی
ا.ت حالت خوبه
سریع ماشینو بیارین باید بریم بیمارستان
بادیگاردا:چشم

ویو تهیون
ا.ت سریع رسوندبم به بیمارستان
رایان حرومزاده حقته که تو آتیش سوختی
داشتم تودلم به اون عوضی فش میدادم که دکتر اومد

تهیون:حالش خوبه آقای دکتر

دکتر: بله حالشون خوبه فقط بخاطر فشار از حال رفتن همین

تهیون:خیلی ممنون
میتونم ببینمش؟

دکتر:فعلا بیهوشن بیدار شدن میتونید ببینیشون

تهیون:خیلی ممنون

دکتر:خواهش میکنم

تهیون:تو سرم بود که به هیونجین خبر بدم یانه
اَه ولش اصلا به من چه ولی میدم

تهیون :سلام

هیونجین:سلام چرا زنگ زدی حالم بده قط کن

تهیون:وایسا ا.ت بیمارستانه

هیونجین:چه کصشعری داری تحویل من میدی چرااااا(باداد پشت تلفن)

تهیون:یااا صداتو بیارپایین چیزیش‌نیست فقط بخاطر فشار از هوش رفته

هیونجین:ا.ت قش کرده

تهیون:آره

هیونجین:مشکوک میزنی تهیون

تهیون:دهنتو ببند پاشو بیا اینجا

هیونجین:مردک
داشتم حرفمو کامل میکردم کهقط کرد نگران ا.ت بودم یعنی چیش شده باید برم پیشش
دیدگاه ها (۱۰)

#مافیای_منP.98ویو هیونجین داشتم پا میشدم که برم پیش ا.ت کا پ...

#عشق_دیوونگیه P:41(ویو ا.ت)با حرفی که زد با چشمایی گرد شده ب...

#عشق_دیوونگیهP:40(ویو ا.ت)توی افکارم غرق شده بودم که با صدای...

#عشق_دیوونگیه P:39ادامهدرحالی که با انگشتام بازی می‌کردم گفت...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

love Between the Tides¹⁹(باید اعتماد میکردم یا نه) بعد از چن...

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط