رمان

پارت۴
رمان:گرگ و میش
------علی:----
دقیقا جلوم ایستاده بودهمون دختر بچه ی ۹ ساله ای که حالا بزرگ شده و خانومی شده برا خودش
کلی دل آدم رو میبرد آدم یک دل که نه صد دل عاشقش میشد
با اون خنده های از ته دلش :)
با اون موهای بلند خرمایی رنگش :)
با اون چشمای درشت و گونه های سرخش:)
با اون ناز و ادا های دخترونه ذاتی اش :) و پاک بودنش :)
با کلی غرور رفتم و نشستم و با پرویی نگاهش کردم ؛
دقیقا روبه روی خودم نشسته و سرشو انداخته بود پایین نمی‌دونم برای چی اما خب لعنتی یکم نگاهم کن!!
بعد سالها دارم می‌بینمت نرگسم :))
داشتم با فکر و خیالاتم عمیق نگاهش میکردم که اون گوشی لعنتی رو گرفت تو دو تا دستش و روشن کرد و باهاش ور رفت
برای یک لحظه کنترلم از دست دادم و بشدت کلم داغ کرد از اون حرفی که شنیده بودم
حرفهای یوسف تو سرم رژه می‌رفتند...
----یوسف----
(نرجس دوست دختر منه علی!
ما با هم رابطه داریم..)
با حرفی که از برادرم شنیده بودم دستام بدشت مشت شدن سعی کردم خودمو جلو جمع کنترل کنم اما این دله لعنتی من کی دووام میاره؟!
نمی‌تونستم تحمل کنم خودخواه شده بودم دوست داشتم اون دختر فقط مال من باشه!فقط عاشق خودم بشه! فقط من تو این دنیا دوسش داشته باشم!!
فقط من مالکیت داشته باشم !!
باید نرجس عاشق من بشه
باید اون دختر رو تو دام بندازم و نزارم حتی جواب سلام پسریو بده
---
پاکی و نجابتش ، تن و بدنش خودم تصاحب میکنم .
همه چیه این دختر باید برای همیشه مال خودم بشه !!!!!
کلافه دستی کشیدم و برای اینکه مطمئن بشم با یوسف چت نمیکنه عمدا بلند شدم و سرک کشیدم تو صفحه گوشیش اما چیزی متوجه نشدم (این عصبیم میکرد ) به سرعت رفتم طبقه بالا تا بیشتر از این اوضاع بد تر نشده و کار دست ندادم دور شدم و
در اتاق خواب رو محکم کوبیدم .
پشت در چند دقیقه نفس عمیقی کشیدم و سعی میکردم کمتر ذهنم درگیر این قضیه رابطه اش با یوسف باشه
اما لعنتی !
کفایت نمی‌داد ذهنم فکرم روحم قلبم بدجور درگیر اون دختر بود
همش بچگیامو یادم میاد زمانی که اومده بود تو عمارت ما
چشامو که می‌بندم خنده هاشو ،موهای خرمایی بلندشو، گونه هاشو ، لبخندش و اون صداش نازک خوشگلش :)))))!.
دیدگاه ها (۹)

پارت۳رمان:گرگ و میشیهو به خودم اومدم مدت طولانی به چشای هم ز...

پارت2رمان:گرگ و میشاز تاکسی پیاده شدیم مامان زنگ آیفون رو زد...

نقاشی ها و طراحی های تو دفتر برای پارت ۲/نقاشی های من/art/p2/digital

فــآک اِســتآردوپآرتی sugaP.1بار چندم بود...این چندمین بار ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط