آه ای دوست

آه ای دوست
که دیگر رمقی درمن نیست
تو بگو
داغتر از آتش غم دیگر چیست؟
من که خاکسترم اکنون و نماندم آتش
دیگر
ای بادِ صبا
دست ز بختم بردار، خبر از یار نیار
دل من خاک شد و دوش به بادش دادم..
دیدگاه ها (۱)

سلامتی اونایی کهمیدونن ماکسی نیستیمولی از ما یاد میکننتا بدو...

هیچ قصه‌گویی نیست که داستانش این‌گونه آغاز شود:یکی بود، دیگر...

.....ﺑﮕﺬﺍﺭ " ﺩﻧﯿﺎ " ﺭﺍ " ﺁﺏ " ﺑﺒﺮﺩ! ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ....

یادتان باشدهیچ وقت در زندگی خود نقش نیشهایمار" ماروپله را با...

گرچه افتاد ز زلفش گرهی در کارم🌸همچنان چشم گشاد از کرمش می‌دا...

گرچه افتاد ز زلفش گرهی در کارم🌸همچنان چشم گشاد از کرمش می‌دا...

دلم پر آتش و چشمم پرآب شد هر دو دو خانه نذر تو کردم خراب شد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط