گفتی که به احترام دل باران باش
گفتی که به احترام دل باران باش
باران شدم و به روی گل باریدم
گفتی که ببوس روی نیلوفر را
از عشق تو گونه های او بوسیدم
گفتی که ستاره شو ، دلی روشن کن
من هم چو گل ستاره ها تابیدم
گفتی که برای باغ دل پیچک باش
بر یاسمن نگاه تــــــو پیچیدم
گفتی که برای لحظه ای دریا شو
دریا شدم و تـو را به ساحل دیدم
گفتی که بیا و لحظه ای مجنون باش
مجنون شدم و ز دوریـت نـــالیدم
گفتی که شکوفه کن به فصل پاییز
گل دادم و بـا ترنّمت روییــدم
گفتی که بیا و از وفایت بگذر
از لهجه ی بی وفاییت رنجیدم
گفتم که بهانه ات برایم کافی ست
معنای لطیف عشق را فهمیــدم
باران شدم و به روی گل باریدم
گفتی که ببوس روی نیلوفر را
از عشق تو گونه های او بوسیدم
گفتی که ستاره شو ، دلی روشن کن
من هم چو گل ستاره ها تابیدم
گفتی که برای باغ دل پیچک باش
بر یاسمن نگاه تــــــو پیچیدم
گفتی که برای لحظه ای دریا شو
دریا شدم و تـو را به ساحل دیدم
گفتی که بیا و لحظه ای مجنون باش
مجنون شدم و ز دوریـت نـــالیدم
گفتی که شکوفه کن به فصل پاییز
گل دادم و بـا ترنّمت روییــدم
گفتی که بیا و از وفایت بگذر
از لهجه ی بی وفاییت رنجیدم
گفتم که بهانه ات برایم کافی ست
معنای لطیف عشق را فهمیــدم
- ۱.۱k
- ۰۵ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط