چند روزی بود که پیشی سیاه قشنگم خیلی بیقرار بود و همش ب

چند روزی بود که پیشی سیاهِ قشنگم خیلی بی‌قرار بود و همش بی‌تابی میکرد
هی راه می‌رفت
نگرانی از تار به تار سیبیلاش می‌چکید
یا رو دیوار حیاط مینشست به افق خیره میشد
یا تو اعتصاب بود و غذا نمیخورد
ریز لب هم هی یه چیزایی میو میکرد!
کلا آشفته بود...
یه روز دیدم یه گربه سفید و قهوه‌ایه ملوس کنارشه:)
اونو نمیذاشتم بیاد خونه
ولی همینکه بیرونش میکردم این سیاهه زیر لب میو لند کنان (غرولند) میرفت و باز میاووردتش!

یا از خواب که بیدار میشد
با استیصال و تند تند راه می‌رفت و دنبال سفیده میگشت!
وقتیم پیداش نمی‌کرد با صدای بلندددددد و ناله مانند صداش میکرد
(این سیاهه همیشه آرومه و تاحالا اینجوری صدا کردنش رو ندیده بودم)
سفیده تا میومد، آروم میشد و دم شو بلند میکرد...آخ قلب کوچولوی گربه‌ایش آروم میگرفت:(
پیشی سفیدِ ملوس هم مثل گوربه‌های خودم پسره..
باورم نمیشد سیاهِ قشنگم برا خودش دوست پیدا کرده
اصلا مگه داریم تو گربه‌ها!!!
گربه‌های نر برای حاکمیت تو قلمرو‌شون همیشه دعوا دارن
ولی گربه‌های مهربون من با پیشی سفید رفیق شدن که هیچ
تازه الان سه‌تایی با طوسی تو سرو کله هم میزنن.

الان من چهارتا پسر دارم که خیلی دوستشون میدارم
...
ولی بین خودمون باشه
موقع‌هایی که با سیاه قشنگم تنهام سعی میکنم آروم و منطقی نصیحتش کنم و یادآور بشم که از مهربانی من نباید سوءاستفاده بکنه؛ وگرنه خودشم با دوستاش میذارم بیرون برن آشغالا رو جر بدن😂 والاااا

پ.ن: تصویر همون سفیدِ چتر بازه😂🙈اینجا دارم سعی میکنم باهاش دوست بشم که سیاه قشنگم خوشش بیاد😁

پ.ن‌تر: درک و احساس حیوانات واقعا بالاست
گاهی جوری نگاهم می‌کنند انگار سالهاست که با من حرف زدند ... این نیاز به دوست و هم بازی داشتن‌شون دیگه ته کلید اسرار گوربه‌ای بود برام
[https://wisgoon.com/pin/52882673/]
سیاهِ قشنگم
[https://wisgoon.com/pin/54619480/]
طوسیِ قشنگم
دیدگاه ها (۶۲)

؟!

کاش حادثه مهر ماه آمدن تو باشد ...#دلی‌بال

چیزی ندارم بگویم، اندوه بی‌ترجمان را...

اضطراب!خوابیده بودم که دستی، سخت بر گونه ام فرود آمد چشمانم ...

# رز _ سیاه PART _ 48 تهیانگ: کنار تختش نشسته بودم و دستشو ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط