السلام علیک یا فاطمه الزهرا

السلام علیک یا فاطمه الزهرا
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد


سیب ها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد و غبار
قبلا این صحنه را نمی دانم
در من انگار می شود تکرار


آه سردی کشید،حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه


گفت:آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم
دست من را بگیر،گریه نکن
مرد گریه نمی کند پسرم


چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بی تفاوت ما
ناله هایش فقط تماشا شد


صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن ! این صدای روضهٔ کیست
طرف کوچه رفتم و دیدم
در ودیوار خانه ای مشکی است


با خودم فکر می کنم حالا
کوچهٔ ما چقدر تاریک است
گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه
راستی! فاطمیه نزدیک است...
دیدگاه ها (۶)

نمونه ای از مظلومیتهای امیرالمومنین علیه السلام در زمان بنی ...

یا زینب کبری(س)در مدح تو لال میشود هر غالیتو مثل خدا محول و ...

امام حسن عسگری صلوات اللّه و سلامه علیه حکایت فرماید:روزی زن...

بغض و کینه و عدوات دیرینه عایشه بنت ابوبکر از امیرالمومنین ع...

اتفاقی مقابلم رخ دادوسط کوچه ناگهان دیدمزن همسایه بر زمین اف...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط