اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد

سیب‌ها روی خاک غلتیدند
چادرش در میان گرد و غبار
قبلاً این صحنه را... نمی‌دانم
در من انگار می‌شود تکرار

آهِ سردی کشید، حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه

گفت: آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم...
دست من را بگیر، گریه نکن
مرد گریه نمی‌کند پسرم

چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بی‌تفاوت ما
ناله‌هایش فقط تماشا شد

صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن! این صدای روضۀ کیست
طرف کوچه رفتم و دیدم
در و دیوار خانه‌ای مشکی‌ست

::

با خودم فکر می‌کنم حالا
کوچۀ ما چقدر تاریک است
گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه
راستی! فاطمیه نزدیک است...
#یا_فاطمة_الزهراء
#فاطمیه
#مذهبی
#amd_msn11
دیدگاه ها (۱۷)

نصیحت با ارزش#amd_msn11

انگشتت خسته نشه😅#طنز_شاد_خنده_دار😜😁 #amd_msn11

خداوند آگاه و بیناست فکر نکن میشه زد و رفت اونم بی تاوان#am...

#طنز_شاد_خنده_دار😜😁 #amd_msn11

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط