به حراج گذاشته ام تمام احساسم را

به حراج گذاشته ام تمامِ احساسم را...
هرکس تکه ای بردارد؛
می خواهم همه را دوست داشته باشم تا دلی برای عاشقی ام نمانَد،
نمی خواهم دیگر عاشقش باشم!
عاشقِ کسی که از صدای آوازِ گنجشک ها دلش می گیرد،
وقتِ باران ، یادِ من نمی افتد،
و تماشایِ رفتارِ مورچه ها به وجدش نمی آورَد!
کسی که هیچوقت مرا نفهمیده و دیوانگی های مرا بلد نیست!
آماده ام که همقدم شوم در تنهاییِ آدم ها،
من آنقدر دوستش داشته ام که به جایش می شود تمامِ آدم های جهان را دوست داشت...
دیدگاه ها (۱)

تو را با پنج حسم میخواهمتبو میکنم موهایت رالمس میکنم دست های...

خوشگل میشیلباس قشنگ میپوشیهمه ازت تعریف میکنناما همش منتظر ت...

خیلی وقت ها هست که با خودم فکر میکنم تو این دنیا واقعا هرکس ...

ای دور ازین بیشه بی نور ، سلامای لیلی این قصه مشهور ، سلاممی...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۸

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط