گاهی اوقات آدم دستش به نوشتن نمیرود

گاهی اوقات آدم دستش به نوشتن نمی‌رود،
پایش پایِ رفتن نیست،
دلش دیگر رمقِ عاشقی ندارد.
گاهی اوقات آدم دوست دارد اما توانِ ماندن ندارد.
روز و ماه و فصل خاصی هم برایش ملاک نیست.
آدم از یک جایی به بعد نمی‌داند دلش را باید به کدام اتفاق خوش کند؟
کدام خاطره؟
کدام آدم؟
دیدگاه ها (۱)

اگر کسی را دارید که هوای بی‌قراری‌های مدام و بغض‌های مزمن و ...

ساده میگم صمیمی یا غیرصمیمی فرقی ندارهشخصیت آدما توی شرایط خ...

بعضی هاهم اینجورین که ندیدیشون ولی دوست داری هی بهشون پیام ب...

مورچه ای رو پیدا کنید و پاتون رو جلوی راهش قرار بدین، چه اتف...

black flower(p,227)

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

شاخ طلا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط