آغوش تومترادف امنیت استآغوش توترسهای مرا میبلعدلغتنامهها دروغ میگفتندآغوش تویعنی پایان سردردهایعنی آغاز عاشقانهترین رخوتهاآغوش تو یعنی «من» خوبم !بلند نشوی بروی یکوقت !بغلم کنمن از بازگشت بیهوای ترسهامی ترسم