عشق احباری

عشق احباری"
p,29
.
.
.
رسیدیم توی بار .. بوی الکل و سیگار کل فضا رو پر کرده بود ... یکم دور رو ورو دید زدم که دیدم ته و جولیا در حال کیس رفتنن ...
ا/ت : هی کوک ( اروم )
.
کوک : هوم؟
.
ا/ت : جولیا و ته رو نگاه کنن( ذوق مرگ )
.
کوک : میخای تجربش کنی ؟ ( بم در گوش ا/ت )
.
ا/ت : ( لپاش سرخ شده )
.
کوک : هومم؟ اونا الان کار دارن نمیخای که مزاحمشون بشی ؟ ( بم ژزابب)
.
جونگ کوک راست می‌گفت نمیخاستم مزاحمشون بشم
.
ا/ت : خب برین اون طرف بشینیم ... رفتیم سمت یکی از مبلا که دو نفره بود ... جونگ کوک دو تا الکل ۶۰ درصد سفارش داد ... نمیخاستم برای امشب زیاده روی کنم ‌....
.
گارسون : بفرمایید
.
کوک : مرسی
........
کوک : میدونی تو با همه ی دخترا فرق داری بیب ( نیمه مست )
.
ا/ت : چی ؟ ( نیمه مست )
.
جونگ کوک اروم و اروم نزدیک ا/ت شد و شروع کرد به بوسیدنش ... اروم و شروع کرد به مکیدن لب های دخترک ‌‌‌..... دخترک هم از خدا خواسته همراهیش میکرد ‌‌‌.... بعد از ۷ مین از هم جدا شدن ... با چشمای خمار به هم نگاه میکردن ‌....
.
ا/ت : دوست دارم جئون !
.
کوک : من بیشتر جئون ا/ت !!
.
جونگ کوک بدون وقفه ا/ت رو برآت بغل کرد و برد توی یکی از اتاقای بار وشروع کرد به وحشیانه بوسیدن لب های ا/ت .... صدای بوسشون توی کل اتاق اِکو میشد..... جونگ کوک زیپ لباس ا/ت رو باز کرد و.....
.
.
بیاین کامنتا نماز بخونیم😂💗
چون خیلی درخواست نماز دادین گفتم براتون بنویسم گناه دارین 📿😂