رفت می ترسید آویزانش شوم

رفت... می ترسید "آویزانش " شوم
ولی حیف نفهمید
من آنقدر هم به خودم نزدیک نمی شوم
چه برسد به تو...
دیدگاه ها (۱)

نیمکت کنار فواره نور یه بهونه واسه از تو خوندنه... جای خالی ...

خداحافظ برای تو چه آسان بود ولی قلب من از این واژه لرزان بود...

هرگز حسرتی در هیچ کجای دنیا این چنین یکجا جمع نمیشود... مگر ...

شب خوش دوستای گلم ♡ ♥

خودکشی برای ازدواج

خیال داشتنتمثل یک شب آرام و رویایی استکه ستاره ها در آن می ر...

دلبر سیمین به طن کننارو می نمایی به من اوییقربان نام ات شوم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط