میانگرا بودن اینجوریه که

میانگرا بودن اینجوریه که...
حرف زدنو دوست داری اما نه همیشه، به مهمونی رفتن علاقه داری اما اگه زیادی شلوغ بشه ترجیح میدی تنها باشی، یه وقتایی تو خونه موندن کلافت میکنه یه وقتایی هم نیاز داری تو اتاقت بمونی، دوستای زیادی داری ولی اونایی که باهاشون صمیمی هستی فقط چندتان، تو جمع دوستات خیلی پر سروصدایی ولی وقتی یه غریبه میاد خیلی آروم میشی، هم سکوت مطلق و هم سروصدای زیاد کلافت میکنه، نه میتونی خیلی تنها بمونی و نه میتونی هر روز با بقیه بیرون باشی.