چند شاتی

چند شاتی
#درخواستی
part: ¹

سلام من ا. ت هستم 23 سالمه. شغلم پلیس FBI هست
من به خاطر اینکه کارم خوبه ارشد اداره هستم
........
سلام من جیمین هستم 28 سالمه
من یه قاتل حرفه ایم که هیچ کس نتونسته تاحالا منو دستگیر کنه



23 اگوست
هوا بارانی بود، آسمان انگار دلش گرفته بود و اشک میریخت
نور چراغ ها کم نور بود و مانند سایه ای روی زمین فرود می آمد
بوی خاک باران خورده فضا را سنگین کرده بود
یک قاتل درون کوچه ای خلوت به همراه مردی متجاوز تنها بودند
هیچکس در آن کوچه رفت و آمد نمیکرد نام آن کوچه شده بود
قاتل تاریک
هیچ کس جرعت نزدیک شدن به آن کوچه را نداشت
هرکسی هم که تا به حال به آنجا رفته بود فردا ی آن روز جسدش
نابود شده پیدا میشد بی هیچ ردی از قاتل
ذهن مردم پر از آشوبی و ترس بود
خانواده ها اجازه ی خروج از خانه را به فرزندان خود نمیدادن که مبادا
به قتل برسند خودشان هم دست کمی از ترسو بودن و ترسیدن نداشتند
خیابان ها خلوت بود، کمتر کسی به بار می آمد

در اداره ی پلیس به خاطر دست آورد های فوق العاده ا. ت
قرار بود امشب به رستورانی در حومه ی سئول جشن بگیرن
اما چی میشه که اون رستوران دقیقا نزدیک اون کوچه باشه؟
ادامه دارد.....
دیدگاه ها (۰)

چند شاتی part: ²همه تو بار مست بودن ولی ا. ت نیمه مست بود ین...

چند شاتیpart: ³جیمین جلوی ا. ت زانو زد تا خاستگاری کنه ولی ا...

سلامممدرخواستی دارید زیر این پست بزارید❤

چند شاتیpart: ⁸(end) امروز قرار بود کیم و جئون همدیگرو ببینن...

چند شاتی #درخواستیpart: ⁵یه نکته مهم توجه کنید: ﴿پدر و عموی ...

#درخواستیPart: ¹سلام به همه من ا. ت هستم 23 سالمه و یه تیک ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط