ای که بدانم

ای که بدانم
چه واژه ای تو را
خوش آید
قفل زنم
شود آرایه ی لبانم
دیدگاه ها (۲)

پلک نزن ؛ای که چشـم هایت سـرآغاز تمام شـعر های مـن‌ !

جمعهشوخیِ نابجای غروب با غربت و تنهاییآسمان قانونِ دلتنگی را...

و عشق پنهانی ترین راز پاییز است....

همین که گاهی تو را از دور خوب ببینم کافی است....

من تو اون لحظه ی ده تا سکته رو می زنم

شب و روز واژه ای بیش نیست من هر لحظه تورا بیشتر از لحظه ای ق...

چندی ترانه می شوم و دم نمی زنمحرف از وجود عالم و آدم نمی زنم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط