گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست

گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست
باشد محل نده قسم مرتضی که هست

وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست
چادر نماز حضرت خیر النسا که هست

یک گوشه می‌نشینم و حرفی نمی‌زنم
بیرون مکن مرا تو از این خانه، جا که هست

از دردِ گریه تکیه نده سر به نیزه‌ات
زینب نمرده شانه دارالشفا که هست

قربانیان خواهر خود را قبول کن
گیرم که نیست اکبر، تو طفل ما که هست

گفتی که زن جهاد ندارد برو برو
لفظ «برو» چه داشت برادر؟ «بیا» که هست

خون را بیا به دست دو قربانی‌ام بکش
تو خون مکش به دست عزیزم حنا که هست

گفتی مجال خدمتشان بعد از این دهم
از سر مرا تو باز مکن کربلا که هست

گفتی که بی تو سر نکنم خوب! نمی‌کنم
بعد از تو راه کوفه و شام بلا که هست...
دیدگاه ها (۵)

بگذار که این باغ، درش گم شده باشدگل ‌های ترَش، برگ و برش، گم...

🌸 زیر چادر، تی‌شرت آستین‌کوتاه و شلوار سیاه می‌پوشید.موهاش، ...

تو اصلا برای من خوب نیستی..." ‏‎مثل تمامِ وقت هایی که سرماخو...

نگرانِ حرفِ مردم اگر نبودیممسیرِ زندگیمان طورِ دیگری رقم میخ...

دستم بگیر نازم بکش که عاشقم و دل شکسته ام از خود مران مرا که...

فیلیکس: امیدوارم من و به عنوان یه مافیا بپذیری ( خوابید)ویو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط