WISH MEET YOU

WISH MEET YOU
PART 14







( ادمین. بعد از ناهار میها و خانواده‌اش به سالن بزرگ عمارت رفتن تا صحبت کنن و اجوما و بقیه میز رو جمع کردند و رفتن سراغ بقیه کارهاشون)
جولیا. خوب میگفتی میها
میها. اره.... جونگ کوک
جونگ کوک. بله مادر
میها. تو الان 28 سالته و هیچ وارثی نداری هنوز نمیخای ازدواج کنی؟
جونگ کوک. نه...
میها. چرا خوب. ؟
جونگ کوک. چون من به هیچ کس علاقه ای ندارم و فعلا قصد ازدواج هم ندارم
میها. ولی اینطوری که نمیشه پسرم منم دلم میخاد عروس و نوه هام رو ببینم و مهم تر از این تو نیاز به یه وارث داری که بتونه روستا رو به درستی اداره کنه
جونگ کوک. فعلا حس و حالش رو ندارم
میها. پس خودم برات آستین بالا میزنم
جونگ کوک. مادررر
میها. مادر چی؟
جونگ کوک. ( نفسی کلافه کشید
میها. لونا دختر خالت... نگاش کن خیلی خانم باوقار خوشگل و با اصل و نسب و تحصیل کرده کی از لونا بهتر؟
جونگ کوک. همه این هایی که گفتین درست ولی من نمیخام ازدواج کنم.. نه فقط لونا کلا نمیخام با هیچکس ازدواج کنم
میها. همین که گفتم جونگ کوک با لونا ازدواج میکنی
جونگ کوک. ( بلند شد.) مادر وقتی میگم نه یعنی نه پس انقد اسرار نکنین چون هیچ فایده ای نداره فقط خودتون رو خسته میکنین ( رفت بیرون از عمارت
میها. پسره کله شق ( دستش رو روی پیشانیش گذاشت
جولیا. اشکال نداره عزیزم ولش کن خوب دلش نمیخاد ازدواج کنه دیگه
میها. اخه شما رو هم بلا تکلیف نگه داشتم... مخصوصا لونا.. لونا واقعا دختر بی‌نظیری هست و من آروزی چنین عروسی رو دارم
لونا. خاله جان.. اشکالی نداره جونگ کوک هم حق انتخاب داره اگر من رو دوست نداره هیچ اجبار و اسراری نیست که با من ازدواج کنه
میها. نه اصلا من بهت قول میدم رازیش کنم عزیزم تو فقط ی یکم دیگه به خاطر من صبر کن خب؟
لونا. چشم هر چی شما بگی
میها. خانم خوشگل من
( ویو ا/ت)
بعد از شستن ظرف ها و انجام بقیه کارها رفتم تا لباس ها جمع کنم... و بعد رفتم گذاشتمشون سرجاشون... الان تایم استراحت بود و من بیکار بودم برای همین رفتم تو حیاط کنار حوض نشستم حوض بزرگ بود و به نظر عمیق هم میومد انقد اب حوض زلال و تمیز بود که خیلی راحت میشد داخلش رو دید دستمو بردم تو اب و یکم تکون دادم ییییی خیلی خوب و خنک بود همینطور که داشتم دستمو تو اب تکون میدادم....
( ویو جونگ کوک)
همینطور که بیرون میومدم با خودم غر میزدم دلم پر بود و فقط دلم میخاست رو یکی خالی کنم که کسی رو کنار حوض دیدم رفتم نزدیک و فهمیدم از خدمتکارا های عمارت‌ه ولی این موقعه ونا اجازه بیرون بودن نداشتن..رفتم نزدیک که ببینم کیه....
جونگ کوک. هیی تو چیکار میکنی؟
ا/ت. (یهویی بلند شد و نزدیک بود بی افته تو اب که جونگ کوک سریع گرفتش)
جونگ کوک. هعیی هواست کجاس ( جدی
ا/ت. ب.. ببخشید ارباب... ( سرش رو انداخت پایین
جونگ کوک. اینجا چیکار میکنی تا حالا ندیدمت
ا/ت. من تازه ومدم ارباب... هنوز خوب با قوانین اینجا آشنا نیستم
جونگ کوک. خیل خوب برو پیش بقیه.. هواستم جمع کن دسته گل به آب ندی
ا/ت. چ.. جشم... ( تعظیم کرد و رفت..






ادامه دارد.....
دیدگاه ها (۷)

Forest Vampire 2 ( Bloody Return.)خون آشام جنگل 2 (بازگشت خو...

Forest Vampire 2 ( Bloody Return)خون آشام جنگل 2 (بازگشت خون...

Forest Vampire 2 ( Bloody Return)خون آشام جنگل 2 (بازگشت خون...

WISH MEET YOU PART 13سوجو. چند سال پیش وقتی توی جشن تولد خوا...

WISH MEET YOUPART 17میها. جونگ کوک.. ( تعجبجونگ کوک. بله؟میه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط