مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

نامم کفرامیز است

-[نامم کفرامیز است...
فرشته ای که نه در آسمان جا ماند نه در دوزخ
بر لب رودخانه ای از اشک های قدیمی ام
نشسته ام و به خانه فکر میکنم
تاریکی، جایی که در آن هیچ خدایی نخواهد بود که تورا ببخشد به خاطر آنکه آفریدگارت را دوست داشتی.
بال هایم شکسته اند از حمل بار گناهان بی تقصیر اما چه کسی گفت فرشتگان هم حق فراموش کردن ندارند؟
رودخانه بهم گفت : برو خونه
اما من می‌دانم که حتی تاریکی هم خانه ام نخواهد بود. '🌑
دیدگاه ها (۱۱)

کفرآمیز با دستانی زنجیر شده به زانو افتاده در حوضِ خونِ خود ...

کفرآمیز: زاده پوچیمن آن نیستم که میبینیشمن سکوت پیش از فریاد...

به من میگن کفرامیزنه از آنکه خدا را انکار کرده امبلکه چون هن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط