پسرهسلام
پسره:سلام
دختر:سلام عشقم خوبی ؟(کاش بهم بگه اومده که بمونه)
پسر:خیلی خوبم اومدم یه چیزی بهت بگم
دختر:جانم بگوعمرم(وای خداا)
پسر :فردا عروسیمه خوشحال میشم بیای
دختر:چی؟چی گفتی؟
پسر:میگم فرداااا عروسیمههه
دختر:...... هاا اها مبارکه
پسر:مرسی
دختر:حالا کی هس خانومت؟؟
پسر:همون دوستت بوداا باهم میرفتین کلاس اینا اونه
دختر:خوشبخت بشین
پسر:فردا میای؟
دختر:اره حتما
پسر:باشه پس میبینمت عشقم صدام میکنه من رفتم بای
دختر:بای
و دختر فرداش رفت جلوی در تالار وقتی داشتن در میومدن دختر خودشو جلوی عروس دوماد اویزون کرد تو یه نامه با زدن رگش پره خون بود نوشته بود خودمو قربونی کردم جلو پات عشقم مراقبش باش فدای چشات قشنگ نگاش کن میسپارمت به همون خدایی که تورو ازم گرفت خدافس
دختر:سلام عشقم خوبی ؟(کاش بهم بگه اومده که بمونه)
پسر:خیلی خوبم اومدم یه چیزی بهت بگم
دختر:جانم بگوعمرم(وای خداا)
پسر :فردا عروسیمه خوشحال میشم بیای
دختر:چی؟چی گفتی؟
پسر:میگم فرداااا عروسیمههه
دختر:...... هاا اها مبارکه
پسر:مرسی
دختر:حالا کی هس خانومت؟؟
پسر:همون دوستت بوداا باهم میرفتین کلاس اینا اونه
دختر:خوشبخت بشین
پسر:فردا میای؟
دختر:اره حتما
پسر:باشه پس میبینمت عشقم صدام میکنه من رفتم بای
دختر:بای
و دختر فرداش رفت جلوی در تالار وقتی داشتن در میومدن دختر خودشو جلوی عروس دوماد اویزون کرد تو یه نامه با زدن رگش پره خون بود نوشته بود خودمو قربونی کردم جلو پات عشقم مراقبش باش فدای چشات قشنگ نگاش کن میسپارمت به همون خدایی که تورو ازم گرفت خدافس
- ۹۹۰
- ۰۱ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط